من، تو، خاطرات

ساخت وبلاگ
هر شب که میخواهم بخوابم

دلم برای "شب بخیر" گفتن هایت تنگ میشود

عجب شب هایی بود

شاید تا 4 صبح

گاهی گوشی توی دستم بود و خوابم میبرد

هنوز هم وقتی از خیابان هایی که با تو عبور کردم رد میشوم

بی اختیار بغض گلویم را میگیرد

آنجا که از هم جدا شدیم، بغضم میشکند

چقدر دلم میخواست میگفتی: بمان

پسرک تنها...
ما را در سایت پسرک تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dtanhayetanha13878 بازدید : 100 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 2:37